کد مطلب:67600 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:417

روایت فاطمه ها











شمس الدین محمد بن محمد دمشقی شافعی، معروف به ابن الجزری، (متوفای 833هـ.ق) روایت غدیر را به طرق مختلف در كتاب خود «اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابیطالب» آورده است؛ از جمله طریق مورد بحث را. مناسب است رشته كلام را به خود «ابن الجزری» واگذار كنیم:

وألطف طریق وقع لهذا الحدیث وأغر به ما حدّثنا به شیخنا خاتمة الحفّاظ أبوبكر محمد بن عبداللّه بن المحبّ المقدسی مشافهةً، أخبرتنا الشیخة امّ محمد زینب ابنة أحمد بن عبدالرحیم المقدسیة، عن أبی المظفّر محمد بن فتیان بن المثنّی، أخبرنا أبوموسی محمد بن أبی بكر الحافظ، أخبرنا ابن عمّة والدی القاضی أبوالقاسم عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد المدنی بقرائتی علیه، أخبرنا ظفر بن داعی العلویّ باستراباد، أخبرنا والدی وأبو أحمد بن مطرف المطرفی قالا: حدّثنا أبوسعید الادریسی أجازة فیما أخرجه فی تاریخ أستراباد، حدّثنی محمد بن محمد بن الحسن أبو العباس الرشیدی من ولد هارون الرشید بسمرقند و ما كتبناه الاّ عنه، حدّثنا أبوالحسن محمد بن جعفر الحلوانی، حدّثنا علی بن محمد بن جعفر الأهوازی مولی الرشید، حدّثنا بكر بن أحمد القصری[1] ، حدّثتنا فاطمه وزینب و امّ كلثوم بنات موسی بن جعفر(ع) قلن حدّثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق حدّثتنی فاطمة بنت محمد بن علی، حدّثتنی فاطمة بنت علیّ بن الحسین، حدّثتنی فاطمة وسكینة ابنتا الحسین بن علی عن امّ كلثوم بنت فاطمة بنت النبیّ عن فاطمة بنت رسول اللّه ـ صلّی اللّه علیه وسلّم ورضی عنها ـ قالت:

أنسیتم قول رسول اللّه(ص) یوم غدیرخمّ، مَن كنت مولاه فعلیّ مولاه؟ وقوله(ص): أنت منّی بمنزلة هارون من موسی ـ علیهما السلام؟[2] .

همین حدیث را با این سند، یكی دیگر از علمای اهل سنت به نام ابوموسی مدینی در كتاب خویش كه ویژه چنین روایاتی است آورده و آن گاه افزوده است:

هذا الحدیث مسلسل من وجه وهو انّ كلّ واحدة من الفواطم تروی عن عمّة لها، فهو روایة خمس بنات أخٍ كلّ واحدة منهنّ عن عمّتها.[3] .









    1. بكر بن احمد كه در اینجا با عنوان «قصری» آمده است، ظاهراً همان «بكر بن احمد العصری» است كه در كتب رجال از او نام برده شده و دارای كتاب مناقب بوده است. او از «عَصْر» شاخه ای از «عبدالقیس» است و گفته شده است كه نیای او «أشجّ» بر پیامبر اكرم(ص) وارد شد و حضرت(ص) نخستین بار او را با عنوان «أشجّ» مخاطب ساخت.
    2. الغدیر، ج1، ص196ـ197.
    3. همان، ص197.